محل تبلیغات شما

گل برگ کبود...



نمی دانم چه میخ واهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب وروز
چه می جوید نگاه خسته ی من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
ز جمع آشنایان می گریزم
به کنجی می خزم آرام وخاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگی ها
به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که با من
به ظهار همدم ویک رنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو سطر پیرایه بستند
از این مردم که تا شعرم شنیدند
 به رویم چو گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بد نام گفتند
دل من ای دل دیوانه ی من
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدارا بس کن این دیوانگی را.

آخرین جستجو ها

مستر سئو ایران | Mr.SEO | مدرس ، مشاور و کارشناس سئو طلائى هیدرولیك masiherasti Lacey's info Marvin's info مسجد جامع شهرک ابوذر غفاری - کانون فرهنگی و هنری رایة المهدی خرید نرم افزار طلا فروشی فروشگاه اینترنتی رزاق Cheap NFL Football Jerseys - 60% off & Free Shipping chancfemvipo